خانواده و جمعیت

همه چیز در رابطه با خانواده اسلامی

خانواده و جمعیت

همه چیز در رابطه با خانواده اسلامی

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۳ ثبت شده است

دهه شصتی ها، ساده زیست شوید تا...

دوشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۰۱:۰۲ ق.ظ


http://www.adyannews.com/wp-content/uploads/2014/03/7314.jpg

افزایش جمعیت دهه 60 شروعی بر سیاست های کنترل جمعیت

دهه شصتی‌ها بیش از هر چیزی از هرم جمعیتی ایران نالانند. افزایش جمعیت این نسل و تقاضای بالای جمعیت آنان، باعث شد تا سیاست‌های کنترل جمعیتی در ایران جدی گرفته شود؛ رخدادی که اکنون به گواهی نتایج سرشماری سال ۱۳۹۰ به تهدیدی برای آینده جمعیتی ایران تبدیل شده است. به عبارت دیگر سیاست‌های کنترل جمعیتی در ایران که از سال‌های دهه سی و چهل طراحی شده، مهمترین رخداد این عرصه در سال ۱۳۷۲ بود که با حذف همه سیاست‌های تشویقی سه اولاد به بالا، سریع‌ترین کاهش ثبت شده در نرخ رشد جمعیت یک کشور به ثبت رسید و نرخ رشد جمعیت ایران را در مدت کوتاهی از 3.2 درصد به 1.3 درصد در سال 91 رساند.

این در حالی است که قانون حذف سیاست‌های تشویقی فرزند سوم به بعد، در سال ۱۳۷۲ رسما به تأیید شورای نگهبان رسیدبا این که این سیاست‌ها در سال‌های دهه هفتاد به خوبی اعمال شد و نتایج مشهود و چشمگیری داشت؛ ‌اما این روز‌ها خبر از کاهش جمعیت و نرخ باروری به گوش می رسد و بسیاری از کارشناسان معتقدند که توجه به اشتغال و ازدواج دهه شصتی ها، کمک بزرگی به افزایش جمعیت می کند.

پنجره جمعیتی؛ فرصتی که شاید دیگر اتفاق نیفتد!

 اکنون جوانان دهه شصتی کشورمان پنجره جمعیتی ایران  را به وجود آورده اند. فرصتی که بسیاری از کشورها آرزوی رسیدن به آن را دارند و زمانی برای هر کشوری ایجاد می‌شود که جمعیتِ در سن کار و فعالیت اقتصادی در آن کشور، به حداکثر میزان خود برسد و این تحول جمعیتی حاکی از آن است که در دهه جاری و پیش ‌رو، نسبت جمعیت مولد به بالا‌ترین سطح خود در تاریخ تحولات جمعیتی کشور می ‌رسد.

دهه شصتی‌ها، حاضر نیستند فرزند زیادی داشته باشند

رییس مرکز آمار ایران، با اشاره به هرم سنی کشور بر اساس سرشماری سال 90 می گوید: در هرم سنی دو مستطیل زرد رنگ وجود دارد یکی از آنها مستطیل گروه 20 تا 23 سال است و اوج بهره‌وری جمعیت ماست و اگر زیرساخت‌، امکانات و شغل فراهم باشد، با توجه به سطح تحصیلات می‌توان حداکثر بهره‌وری را داشت. این در واقع موج جمعیتی دهه 60 و متولدین دهه 60 هستند، اما مستطیل زرد رنگ دیگر بسیار نگران‌کننده است، چرا که به اندازه مستطیل بالا عرض ندارد و نشان می‌دهد کسانی که ازدواج می‌کنند و تشکیل خانواده می‌دهند، به ویژه دهه شصتی‌ها، حاضر نیستند فرزند زیادی داشته باشند. 

قطعا عدم تمایل به فرزندآوری در این گروه سنی، خطرات زیان باری را بر سر راه کشورمان قرار می دهد و این موضوع تا بدان جا اهمیت دارد که برخی مسئولین و جمعیت شناسان معتقدند که با اتخاذ سیاست های درست در زمینه اشتغال و ازدواج جوانان، می توان از این پنجره جمعیتی به خوبی استفاده کرد، در غیر اینصورت این فرصت طلایی به تهدید تبدیل خواهد شد

متولدین دهه ۶۰ هم اکنون در سن ازدواج هستند، اما ما چه کردیم؟

البته دکتر محمد اسحاقی دبیر شورای مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی معتقد است: از همان زمان که مسئولین به فکر برنامه ریزی برای جمعیت کودک بودند، باید زیرساخت های اشتغال دوران جوانی همان جمعیت را نیز آماده می کردند.

وی از نحوه مواجهه مسئولان با نیازهای جمعیتی کشور انتقاد کرده و می گوید: مسئولان با نیازهای جمعیتی کشور منفعلانه برخورد می کنند و ما هر وقت درگیر یک مشکلی می شویم به دنبال حل مسئله می گردیم.

دبیر شورای مهندسی فرهنگی شورای عالی انقلاب فرهنگی می افزاید: متولدین دهه ۶۰ هم اکنون در سن ازدواج هستند و مسکن می خواهند، اما ما چه کردیم؟ برای مثال: برای افزایش ظرفیت مسکن طی چهار پنج سال گذشته برنامه داشتیم؛ در حالی که باید برنامه ریزی های ما برای مسکن از حداقل دو دهه پیش وجود داشت. در زمان حاضر نیز، نسبت به وضعیت جمعیتی که در پیش داریم، باید از الان کاری انجام دهیم و برنامه داشته باشیم.

به گفته اسحاقی، پنجره جمعیتی در طول تاریخ یک ملت، یک بار رخ می دهد که برای تاریخ ما، در زمان حاضر این اتفاق افتاده است و از آنجا که این فرصت یک فرصت ویژه است، باید با برنامه ریزی استفاده بهینه از جمعیت یاد شده داشته باشیم. صرف نظر از این موضوع که خود دهه شصتی ها نیز، باید نسبت به آینده جمعیتی کشور حساسیت داشته باشند و با فرزندآوری از کاهش نرخ باروری جلوگیری کنند، باید تلاش کرد تا جمعیتی با کیفیت داشته باشی

باید ساده زیست شد تا نرخ ازدواج بالا برود.

حالا نوبت خود دهه شصتی هاست تا قدم بردارند و با تغییر در سبک زندگی، ملزومات ازدواج یا فرزندآوری خود را فراهم کنند. دکتر علیرضا مرندی نماینده مردم تهران در خانه ملت برای بالارفتن نرخ باروری به همه جوانان توصیه می کند:‌‌ باید ساده زیست شد تا نرخ ازدواج بالا برود. مشکل ما این است برخی خانواده ها منتظر می مانند سال بعد وضع مالی شان خوب شود تا بتوانند فرزندشان را عروس یا داماد کنند یا اگر ازدواج کرده اند، بتوانند بچه دار شوند. این که وضع بهتر می شود یک سراب است. چون متناسب با رشد اقتصادی خانوار، سطح انتظارات هم بالا می رود، بنابراین نسبت انتظارها و درآمد ثابت می ماند. پس انتظار می رود همه جوانان در سن ازدواج به خصوص دختران و پسران دهه شصتی، با پایین آوردن سطح توقعات و انتخاب ساده زیستی به افزایش نرخ جمعیت کمک کنند و کشور را در سال های آتی از پیری جمعیت و کاهش نرخ باروری نجات دهند، البته در این مسیر مسئولین نیز، باید اقدامات مهمی را برای تحقق خواسته های این قشر از جامعه به خصوص در بحث اشتغال انجام دهند.

عشق حادثه نیست

يكشنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۱۵ ق.ظ

بدون شک نباید بلوغ عاطفی رو با عشق های دروغین اشتباه گرفت. در مراحل اولیه انتخاب همسر باید احساسات رو کنار گذاشت. عشق و علاقه نمی تونه تنها دلیل برای ازدواج باشه و چنین انتخاب کردنی بی شک نادرسته.

به زبون ساده تر وقتی شما کسی رو اول دوست داشته باشید بعد بخواید تازه اون رو انتخاب کنید چون دوستش دارید خوبیهاش رو بیش از انچه هست می بینید و باز چون دوستش دارید بدی های اون رو می بینید ولی نادیده می گیرید و توجیح می کنید چون نمیخواید از دستش بدید.

بنیامین فرانکلین میگه: قبل از ازدواج چشمهات رو خوب باز کن و بعد از ازدواج اونها رو ببند.

یعنی زمان بررسی ضعف ها پیش از ازدواجه.قبل از ازدواج همه عیبهاش رو ببینید و اگه میخواید اونو قبول کنید حداقل بدونید اون چگونه است. چون ادما رو باید اون جوری که هستن پذیرفت نه اونجوری که در رویای ما زندگی میکنن و نه اونجوری که به ما قول دادن. بدونید روابط عاطفی قبل از ازدواج باعث شناخت بیشتر فرد مقابل نمیشه بلکه اگه این رابطه عاطفی باشه حتی به شناخت شما آسیب جدی میزنه.

مثلا زنی با گریه به مشاوره مراجعه کرده و گفته: شوهرم بدن من رو کبود کرده و گفته باید اعتراف کنی غیر از من با چند نفر دیگه قبل از ازدواج دوست بودی؟من هم هرچی قسم می خورم که فقط با تو بودم باورش نمیشه.

و مرد میگه که همانطوری که به خانوادت دروغ می گفتی که به کلاس میری ولی پیش من میومدی از کجا بدونم به من هم دروغ نمی گی؟

یا آقایونی که به مشاوره مراجعه می کنن و میگن وقتی سرکار می رم دلم آروم نداره و از این می ترسم که نکنه مزاحم تلفنی زنگ بزنه و همسرم اونو تحویل بگیره و وقتی دلیل بی اعتمادی به همسرش رو می پرسی میگه چون اشناییی ما هم به صورت تلفنی بوده...

باور کنید عشق حادثه نیست که با یک نگاه یا یک کلام به یکباره دیوانه و شیدا بشید، عشق مثل یه بذره اگه الان کاشتیم مدتی طول میکشه که جوونه بزنه، این مدت رو شناخت عقلی می گن، مدتی طول می کشه تا با مراقبت های شما تبدیل به درختچه بشه و این مدت روزها و سالهای اول زندگی و عقده و مدتی طول می کشه تا این درختچه با مراقبت بیشتر به درختی تنومند تبدیل بشه که هیچ باد و طوفانی اونو از بین نبره.

تو این مسئله دختر خانمهای جوان باید بیشتر حواسشون رو جمع کنن و باهوش باشن تا گرفتار تله های پسرانی که دنبال روابط قبل از ازدواج هستن نشن حتی اگه به عنوان خواستگار قدم جلو میذارن.

چگونه درباره همسر آینده تحقیق کنیم؟؟؟

پنجشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۵۸ ق.ظ

چطور درباره همسر آینده تحقیق کنیم؟


قرار نیست نظرتان در تحقیقات هم‌جهت با شخص منبع تحقیق باشد. شما برای کشف حقیقت آمده‌اید نه برای ایجاد ارتباط و تفاهم، هرچند ارتباط مناسب و حسن‌تفاهم، می‌تواند به طرف مقابل اطمینان دهد و نکات مهمی را بیان کند .
میگنا - امروزه با پیچیده شدن روابط، تغییر الگوهای آشنایی و ازدواج، زیاد شدن مهاجرت و حتی بالا رفتن مشکلات زمینه‌ای مثل اعتیاد یا بیماری‌های عصبی، باید در امر ازدواج تحقیق بیشتری کرد. در واقع همان قدر که احتمال ازدواج ناموفق بالا رفته، ضرورت تحقیق و دقت و شناخت هم بیشتر شده است.

به گزارش "تبیان"،در ازدواج دو نوع تحقیق وجود دارد؛ تحقیق اولیه و تحقیق اصلی. تحقیق اولیه مختصر است و قبل از خواستگاری انجام می‌شود و در آن مسئله همتایی خانواده‌ها از نظر اجتماعی، فرهنگی و دینی مد نظر قرار می گیرد. سؤالات اولیه درباره سن، تحصیلات، خدمت نظام وظیفه، شهر محل زندگی و... در همان تماس تلفنی برای قرار خواستگاری پرسیده می‌شود. اما تحقیق اصلی پس از خواستگاری و جلسات گفت وگوی پسر و دختر و با هدف رفع ابهامات انجام می‌شود. در شماره های قبل نکاتی در باره گفت و گوی طرفین ازدواج عنوان کردیم، در این شماره نیز به نکات ظریفی اشاره می کنیم که می تواند شما را در امر تحقیق یاری کند:

از کی چی بپرسیم؟!

مسلم است؛ از خواستگار! اما این که چه چیزهایی را درباره خواستگار باید بدانید، نکته مهمی است که خیلی‌ها ساده از کنار آن می‌گذرند. با این توجیه که: شناخت کامل زیر یک سقف به دست می‌آید. اما واقعیت این است که بخش مهمی از شناخت با همین پرس و جوها حاصل می شود. شما درباره این ویژگی‌ها باید از اطرافیان عروس خانم یا آقای داماد پرس و جو کنید: الف) خانواده، ب)رفتار فردی و اجتماعی، ج)دوستان، د) مسئولیت‌پذیری ه)رعایت حقوق دیگران، و)اعتقادات مذهبی، ز)توانایی‌های او.

سوالاتتان هم باید حول و حوش این موضوعات باشد:


(در ادامه مطلب بخوانید)

حتما ازدواج کنید

چهارشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۳ ق.ظ

http://www.zanborak.ir/wp-content/uploads/marriage-2.jpg

یک ضرب المثل چینی می گوید "اگر از دوران مجردیت لذت نمی بری ازدواج کن تا از فکر کردن به دوران مجردیت لذت ببری"! (ظاهرا چینی ها بازار ازدواج را هم بی بهره نگذاشته اند!)

این روزها در مورد ازدواج حرف های چندان خوبی نمی شنویم. متاسفانه برای بسیاری از ما در مورد لذت های زندگی مجردی و مشکلات ازدواج به شدت اغراق شده است. اما آیا این تمام قضیه است؟

می گویند اگر ازدواج نکنی و همسر و فرزند نداشته باشی مسئولیت هم نداری و زندگی برایت راحت تر است.
قضیه ازدواج مثل این ضرب المثل است که می گوید: "هرکه بامش بیش برفش بیشتر". اگر اصلا خانه نداشته باشید دیگر بام هم ندارید که لازم باشد پارو کنید. اما در عوض برف مستقیم روی سر خودتان می بارد! اگر ازدواج نکنید مسئولیت هم ندارید، اما از مزایای آن هم بی بهره خواهید ماند.

در مورد مشکلات و محدودیت هایی که ممکن است ازدواج برای فرد ایجاد کند زیاد شنیده اید. در اینجا می خواهیم درمورد مزیت های ازدواج برایتان بگوییم. البته جای تاکید دارد که مزایای ازدواج مربوط به ازدواج سالم است. اینکه چطور درست ازدواج کنیم مقاله ای دیگر می طلبد. فقط این نکته را به خاطر داشته باشید که ازدواج سالم بهتر از ازدواج نکردن است و ازدواج نکردن بهتر از ازدواج ناسالم.

اگر باز هم بخواهیم به ضرب المثل فوق اشاره کنیم، ازدواج ناسالم مثل داشتن یک خانه سست و بی بنیاد است: اگر برف روی سر آدم ببارد بهتر است تا اینکه سقف خانه روی سرتان خراب شود!

اما اصلا چرا باید ازدواج کنیم؟ شاید تا به حال به این موضوع فکر نکرده باشید.

اگر تا به حال هزار دلیل برای ازدواج نکردن شنیده باشید، ما می خواهیم هزار و یک دلیل برای ازدواج کردن برایتان بیاوریم!

زنی که مردش را درک میکند

دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۸ ب.ظ


http://allamehjafari-high.ir/Photo/News/Larg/03_1_41770571.jpg


حضرت فاطمه سلام الله علیها در طول مدت شوهردارى خود با امیرالمؤمنین، در هیچ فرصتى حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهى نکرد. تا جایى که امیرالمؤمنین در این باره میفرمایند: سوگند به خدا زندگى با صفاى من و فاطمه سلام الله علیها طورى بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانى کرد، حتى غصه‏ هاى دیگرم با حضور او و تماشاى جمالش برطرف می‏گردید. این حدیث شریف که از دل آتشین على علیه‏السلام در فراق فاطمه علیهاالسلام برخاسته است، نشان می‏دهد که دختر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله تا چه میزانى در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ادب از او دیده نشد.

فاطمه ‏ى زهرا سلام الله علیها در خانه‏ ى یکى از افراد عادى اجتماع زندگى نمیکرد بلکه در خانه‏ ى دومین شخص اسلام یعنى سپه سالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر مشاور مخصوص نبى گرامى زندگى میکرد. موقعیت حساس اسلام و شوهرش را بخوبى درک میکرد و می‏دانست که اگر شمشیر على (علیه‏السلام) نباشد، اسلام چندان پیشرفتى ندارد. فاطمه (سلام الله علیها) در یکى از مواقع بسیار حساس و بحرانى اسلامى در خانه ‏ى على زندگى میکرد. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع می‏شد و على بن ابی‏طالب علیه‏السلام در تمام یا اکثر آن جنگها شرکت داشت. زهراى عزیز از مسئولیت سنگین و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیه‏ ى شوهر کاملاً مطلع بود. میدانست که زن داراى چنان نفوذ و قدرتى است که به هر طرف خواست شوهرش را می‏برد. می‏دانست که ترقى و عقب‏ ماندگى و سعادت و بدبختى مرد تا حد زیادى، به روحیات و چگونگى رفتار زن بستگى دارد. خبر داشت که خانه بمنزله‏ ى سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتى از میدان مبارزات زندگى و برخورد با حوادث و مشکلات دنیاى خارج خسته شد به آنجا پناه می‏برد تا تجدید نیرو کند و خودش را براى کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهده‏ ى زن واگذار شده است.

تجرد، تاهل و تفاوت ها

دوشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۲۰ ق.ظ

زن و مرد

ازدواج، بیرون آمدن از پوسته تنهایی است. وقتی مجردی، در لاک تنهایی فرو رفته ای؛ ازدواج، شریک کردن یک نفر دیگر در همه زندگی خودت است؛ وقتی مجردی، شریکی نداری؛ ازدواج، تولد یک خانواده جدید است؛ وقتی مجردی، خانواده ات همانی است که بود؛ ازدواج، هویتی جدید برای مرد و زن است؛ وقتی مجردی، چیزی جز دختر یا پسر خانواده نیستی؛ ازدواج، یک دنیا وظیفه و تعهد است؛ وقتی مجردی، وظیفه و تعهد زیادی نداری و دوران پس از ازدواج با زمانی که مجردی از زمین تا آسمان فرق دارد.

باید پای حرف تمام افراد متاهل و مجرد نشست و صحبت هایشان را مو به مو گوش داد و آنوقت نتیجه گرفت که دنیای تاهل جذاب تر است یا دنیای تجرد، البته اگر همه آنهایی که سفره دل شان را پهن کرده اند راست گفته باشند و از احساسات واقعی شان پرده برداشته باشند.

 

بیشتر آدم ها هیچ وقت از شرایطی که دارند راضی نیستند، آنها هر وقت به چیزی می رسند، باز هم افسوس گذشته را می خورند یا نگاه شان به داشته های دیگران است، پس وقتی از ازدواج و تجرد هم حرف می زنند دچار همین حس می شوند برای همین است که حرف آدم ها در مورد این دو دوره از زندگی را نمی توان ملاک قضاوت صد درصدی قرار داد؛ ولی فارغ از این بحث ها آنچه که نمی شود در آن شک کرد مزایایی است که به واسطه ازدواج سهم آدم ها می شود و محدودیت هایی که پس از ازدواج دست و پای آدم ها را می بندد.

بسیاری معتقدند دوران تجرد، دورانی است که افراد در آن آزادانه زندگی می کنند، هر چه بخواهند می خورند، می گویند، ‌ می روند و... اما همین که با کسی عقد کنند باید با آزادی ها و خوشی ها خداحافظی کنند.

درست است که این نگاه در مورد امر مهمی مثل ازدواج کمی سطحی به نظر می رسد اما باید پذیرفت که واقعاً دنیای تجرد و تاهل تفاوت های بسیاری با هم دارند. به بیان دیگر هر کدام از این دنیاها قوانین خاص خود را دارند که افراد برای موفقیت در زندگی باید بر طبق آن قوانین زندگی کنند.

جالب آنکه برخی از قوانین دوران تجرد نه تنها با قوانین زندگی مشترک متفاوت است بلکه کاملاً بر ضد آن هم هست. در حالی که همه می دانند جمع نقیضین محال است. تفاوت قوانین این دو دنیا و عدم توجه افراد به آنها باعث شکل گیری مشکلات و اختلافات بسیاری میان دختر و پسر به خصوص در دوران نامزدی می شود. در ادامه به برخی از این عادات اشاره می شود.

رازهای خانواده موفق

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ب.ظ

1-      یک دوست خوب باشید.

هنگامی که از دور به خانواده می نگریم بی نهایت در هم و برهم به نظر می رسد، اما اگر نگاه دقیق تری بیندازیم متوجه می شویم که خانواده مثل تمام روابط مهم زندگی تان شامل مجموعه ای از ارتباطات است.

با اعضای خانواده تان همان گونه رفتار کنید که با دوستانتان رفتار می کنید ، چنان که انگار بودن در کنار آنها انتخاب شما بوده است و بودن آن ها در کنار شما نیز انتخاب آن ها و به این ترتیب، مهم ترین قدم را برای داشتن خانواده ای شاد و موفق بردارید.

تحقیقات نشان داده است که عوامل برقراری روابط دوستانه و روابط خانوادگی مانند یکدیگرند. کسانی که به روابط نزدیک دوستانه علاقه مند هستند به آنها نشان می دهند که برای آنها ارزش قائل اند و از بودن کنار آنها لذت می برند. همچنین اگر بخواهند، می توانند استعداد خود را در برقراری روابط نزدیک نشان دهند.

2-      خانواده از شما آدمی جدید می سازد.

همه ما دارای شخصیت ، هویت و اسم هستیم . هنگام ازدواج یا هنگامی که صاحب فرزند می شویم چه اتفاقی برای این هویت می افتد؟ اگر می خواهید ازدواج و زندگی مشترک شاد و موفقی داشته باشید باید این هویت را تغییر دهید، البته نه به آن معنا که شما دیگر خودتان نیستید؛ بلکه باید بدانید و بپذیرید که خانواده شما جزیی از شماست.

مردانی که فرزندشان را جزیی از هویت خود می دانند برای پاسخ دادن به نیازهایشان آماده تر هستند و نسبت به فرزندانشان احساسات قوی تری دارند و به هیچ وجه، بی احساس و بی تفاوت نیستند.

3-      از نقاط کانونی و مهمتان نیرو بگیرید.

احساسات درهم و برهم، انسان ها را از پا در می آورد و خسته می کند. بسیاری از انسان ها به هیچ وجه نمی توانند تصمیم بگیرند که باید در چه جهتی حرکت کنند و به همین دلیل نمی توانند حتی یک قدم به جلو بردارند. یکی از بزرگترین قدرت ها و شادی های انسان در زندگی خانوادگی که خود را وقف آن می کند، همین احساسات مختلف است. اهدافتان و مسیری که تعقیب می کنید در جهت منافع خانواده ی شماست. با وجود آن که بسیاری این کار را محدودیت یا مانع ارزیابی می کننند، اما شما این قدرت را به شکل نقشه ای برای آینده و انگیزه ای برای آن ببینید.

والدینی که توجه خود را بر نقطه ای مثبت متمرکز می کنند در مقایسه با دیگران ، 55% بیشتر از زندگی لذت می برند.

4-      شانس برای بار دوم هم به شما رو خواهد کرد.

زندگی خانوادگی- هرشکلی که می خواهد داشته باشد-چیزی است که ما ساخته ایم.

زندگی خانوادگی می تواند متعارف یا ناتنی و یا هر نوع دیگری از زندگی خانوادگی باشد. شما هم می توانید در این فضا نقشی داشته باشید و مورد علاقه بودن در خانواده را احساس کنید چون شما ظرفیت و توانایی آن را دارید و همان طور که برای تشکیل خانواده به جز مقررات و قوانین شما، قوانین دیگری وجود ندارد، درباره اینکه چه زمانی صاحب یک خانواده ی پر از عشق و عاطفه خواهید شد نیز محدودیت زمانی وجود ندارد.

در تحقیقاتی که بر روی خانواده های ناتنی انجام شده مشخص گردیده است که تمام این افراد یک مرحله ی گذر خیلی دشوار داشته اند، اما بعد از این گذر، مثل خیلی از خانواده های معمولی بسیار موفق بوده اند و زندگی خانوادگی لذت بخشی دارند و احساس رضایت می کرده اند.

5-      برای خانواده تان محل و فضای مناسبی بیابید.

بخش بسیاری از زندگی خانوادگی شما در خانه یا در جاهایی نزدیک به آن خواهد گذشت. تجربیاتی که اعضای خانواده ی شما در این مکان ها کسب می کنند بر روی شما هم تاثیرات مهمی می گذارد. فضایی که در آن زندگی می کنید یا با تمام آنچه می خواهید برای خانواده تان انجام دهید همخوانی خواهد داشت یا به طور کامل با تفکرات شما در تضاد خواهد بود. سعی کنید در جایی زندگی کنید که تمام احتیاجات شما را برآورده کند.

افرادی که با همسایه های خود ارتباط خوبی دارند در مقایسه با دیگران، به میزان 25% بیشتر احساس رضایت و شادی می کنند.

6-      برای کمک به خانواده ابتدا خود را باور کنید.

انسان ها هر چقدر هم که برای زندگی خود تلاش کنند باز هم برخی ، نتایج مثبتی که این تلاش ها به همراه می آورد را باور دارند و برخی دیگر معتقدند که این تلاش ها هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. سعی کنید نکات مثبت تلاش هایتان و جنبه های مثبت تاثیرات آن بر روی خانواده را ببینید. از آنجایی که زندگی خانوادگی یک امتحان نیست، پس نیازی نیست که با نگرانی به نتایج آن بیندیشید.

افرادی که اعتماد به نفس دارند، در زندگی آینده شان با هر نوع مشکلی که روبه رو شوند، در مقایسه با دیگران به میزان شصت و دو درصد از زندگی خود احساس رضایت ، امنیت ، اطمینان و شادی بیشتری خواهند داشت.

7-      موفقیت خانوادگی مان را خودمان خلق می کنیم.

بیشتر ما، چون تصور می کنیم که یاد گرفتن با یک معلم خوب خیلی ساده تر است، نسبت به تربیت فرزند هم دچار نگرانی هایی می شویم و مشکلات و سختی هایی را در خصوص تشکیل خانواده تجربه می کنیم . در واقع آنچه بیش از تجارب قبلی ما باعث شکل دادن زندگی فرزندان ماست، وابستگی ما به خانواده مان است. داشتن کودکی خوب و بی نقص ، باعث نمی شود که شما یک والد خوب و بی نقص باشید، همان گونه که داشتن کودکی بد ، نمی تواند باعث شود که فرد، والد بدی باشد.

8-      مهمتر از کار این است که انسان خود را وقف خانواده اش کند.

شاید یکی از دشوارترین تصمیماتی که والدین باید بگیرند ، تصمیمات شغلی باشد. آیا می توانیم در برابر کار بیرون از خانه دوام بیاوریم؟ اگر در خانه بمانم می توانم از خانواده ام مراقبت کنم؟ یا از عهده این کار برآیم؟ نفس عمیقی بکشید . تصمیم شما هر چه خواهد باشد زندگی فرزندانتان و کیفیت زندگی آنها به این تصمیم شما بستگی دارد. اینکه خودتان را با عشق و علاقه وقف خانواده کنید، از کار کردن یا نکردن شما مهم تر است.

تحقیق طولانی مدتی که بر روی کودکان انجام شده نشان داده است که احساس رضایت از زندگی، منظم و منضبط بودن و یا رفتارهای خلاف کودکان، به شاغل بودن یا شاغل نبودن والدین آنها ربطی ندارد.

9-      فرزندتان را هر روز بهتر از روز قبل خواهید شناخت.

بچه ها درباره اینکه چه کسی هستند و یا در برابر اتفاقات چه احساسی دارند سر نخ چندانی در اختیار ما قرار نمی دهند. بزرگترین سرنخ آنها خانواده هایشان هستند. نگرش و دید کودکان نسبت به ارتباطات خانوادگی بیش از هر چیزی درباره دنیای کودکان و نگاه آن ها نسبت به خودشان اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهد. خانواده باید به کودک نشان دهند که او را در هر شرایطی می پسندند.

بچه هایی که عشق، علاقه و حمایت خانواده را احساس می کنند در مقایسه با بچه هایی که مورد توجه معلمین خود هستند اما احساس، علاقه و حمایت والدین و خانواده را احساس نمی کنند، به میزان سی و هشت درصد نگرش مثبت تری نسبت به خود دارند.

10-  همیشه مثبت فکر کنید.

زمانی که روزهای پرتنش و پر استرسی را می گذرانید مثبت فکر کردن شما به تنهایی کافی نیست، بلکه باید تمام افراد خانواده باور داشته باشند که پایان و نتیجه کار خیلی خوب خواهد بود. البته به آن معنا نیست که همه چیز خوب پیش می رود یا در زندگی شما هیچ مشکلی وجود ندارد. به این معناست که تمرکز نکردن بر روی اتفاقات بد و سناریوهای ناخوشایند و به جای آن فکر کردن به اتفاقات خوب و آینده های روشن تنها و تنها وظیفه ی شما و بر عهده ی شماست.

حتی در دشوارترین شرایط زندگی اگر فرد به آینده مثبت نگاه کند قادر است به میزان شصت درصد استرس و تنش اعضای خانواده اش را کاهش دهد.

11-  بخشیدن خیلی بهتر از عذرخواهی کردن است.

در رابطه ای که بر پایه عشق و اعتماد باشد، فرزندانمان، هم خطاهای ما را می پذیرند و هم می بخشند. در روابطی که بر پایه های سالمی نداشته باشد، فرزندان را مقصر می دانند. کلید بخشیده شدن خطاها عذرخواهی یا بهانه جویی نیست، این کلیدی که درباره ی آن صحبت می کنیم همواره باید علاقه و محبت را به نمایش بگذارند و این موضوع را بیان کند که اشتباهات به دلیل عدم علاقه یا بی توجهی نیست.

12-  زندگی خانوادگی به ما روابط را می آموزد.

بسیاری از درس هایی که خانواده به ما می آموزد اهمیت دارند اما چندان درباره این موضوع صحبت نمی کنیم. با رفتار همراه با علاقه و احترام با دیگران به فرزندانمان می آموزیم که با کسانی که دوست دارند و همچنین در روابط اجتماعی آینده با سایر انسان ها چگونه رفتار کنند. زمانی که با خانواده بدرفتاری می کنید نمی توانید با این امید که آنها توجهی نشان نداده اند، پس، از این رفتار الگو برداری نخواهند کرد خوش بین باشید. از همان روز اول رفتار شما مانند گرفتن آیینه ای پیش روی آن هاست که تمام عمر مقابلشان قرار خواهد داشت.

میزان رضایت از روابط دوران مدرسه و دوستی های بین همکلاسی ها در کسانی که زندگی خانوادگی ای مکمل و پشتیبان این دوستی دارند، دو برابر بیش از سایرین است.

13-  به ترتیب تولد خیلی اهمیت ندهید.

آیا فرزند اول در مقایسه با فرزند میانی زندگی خیلی متفاوتی خواهد داشت؟ آیا زندگی کودک یک خانواده ی پر جمعیت با تنها فرزند یک خانواده متفاوت است؟

محققین دریافته اند که تفاوت های زمان زایمان ، خود را در تفاوت های شخصیتی نشان می دهد که ناشی از تفاوت رفتاری والدین و خواهران و برادران با یکدیگر است. اما در مهم ترین ویژگی های زندگی فردی، زایمان هیچ تاثیری ندارد.

14-  خوشبختی به دیدگاه شما بستگی دارد.

در هر خانواده ای بحث و دعواهایی اتفاق می افتد. کسانی که در زندگی خانوادگی احساس خوشبختی می کنن خانواده های بی عیب و نقصی ندارند ، بلکه آنها فقط بر روی چیزهایی که باعث خوشحالی آن ها می شود متمرکز شده اند. شما ممکن است هر روز چیزهای بسیاری برای عصبانی شدن یا احساس خوشبختی و رضایت کردن نسبت به خانواده ی خود بیابند. اگر زیبایی های اطرافتان را ببینید از ناراحتی ها و مشکلات اطرافتان رها خواهید شد.

انسان هایی که از زندگی خود و زندگی خانوادگشان احساس رضایت می کنند در مقایسه با کسانی که از زندگی خانوادگی خود احساس نارضایتی می کنند، دو برابر بیشتر متوجه زیبایی های زندگی هستند و به آن فکر می کنند.

15-  رسم و رسومات را فراموش نکنید.

همه ی ما برخی از عادات و رسم و رسومات پدران و پدربزرگ هایمان را در خاطراتمان مرور می کنیم، می خواهد بازدیدهای مرسوم مناسبت ها یا اعیاد باشد یا رسوماتی که از طرف پدربزرگ و مادربزرگ هایمان اجرا می شود. این رسوم و رسومات عاداتی قدیمی نیستند، بلکه اطلاعات پایه ای هستند که به بچه ها کمک می کنند هویت خود را بیابند و بازشناسند. متفاوت بودن نیازها یا معیار ارزش ها رسومات با بافت خانواده باعث می شود که برخی از آن ها نادیده گرفته شوند.

رسومات خانوادگی باعث تقویت و رشد اجتماعی بچه ها می شود و وابستگی های احساسی و خانوادگی را به میزان هفده درصد افزایش می دهد.

16-  شرایط تان را خود شما تعیین کنید.

شغل یا محل کاری که انتخاب کرده اید یا با شما هم خوانی دارد و یا ندارد. رابطه بین زندگی شغلی و زندگی خانوادگی شما هر چه باشد، رضایت شما از زندگی شغلی تان هیچ ربطی به خانواده تان ندارد.

زمانی که درباره انتخاب شغل تصمیم می گیرید، همراه با احتیاجات خانواده تان، این نکته را هم در نظر بگیرید که آیا خودتان هم آن را دوست دارید؟ زیرا نیازهای خانواده شما کاری را که دوست ندارید و آن را نمی خواهید، به کاری خوب تبدیل نخواهد کرد.

علاقه مندی انسان ها به شغلشان باعث می شود احساس کنند که رشته ی کار در دست آن هاست و صاحب کارشان آن ها را حمایت می کند و این احساسات مثبت، زندگی خانوادگی آن ها را به تمامی تحت تاثیر خود قرار می دهد.

17-  توجه نشان دادن، موضوعی شخصی است.

توجه نشان دادن به یک انسان ، به یاری او شتافتن، زمانی که او به شما نیاز دارد، چه آن فرد یک کودک باشد یا فردی بزرگسال ، در تمام این موارد، شما توان و قدرت خود را از پیوندی که بین شما وجود دارد می گیرید.

برای این که در توجهی که نشان می دهید موفق باشید و این که توجه تداوم داشته باشد باید این توجه بر پایه عشق و علاقه باشد. چون هیچ چیز مانند عشق و محبت مهم و ماندگار نیست.

رابطه بین کسی که مورد توجه قرار می گیرد و کسی که او را دوست دارد، به احساساتی چون احساس مسولیت و خوشبختی تبدیل تبدیل می شوند و بیش از دیگر عناصر خارجی مهم هستند.
دیوید نیون