خانواده و جمعیت

همه چیز در رابطه با خانواده اسلامی

خانواده و جمعیت

همه چیز در رابطه با خانواده اسلامی

رازهای خانواده موفق

پنجشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ب.ظ

1-      یک دوست خوب باشید.

هنگامی که از دور به خانواده می نگریم بی نهایت در هم و برهم به نظر می رسد، اما اگر نگاه دقیق تری بیندازیم متوجه می شویم که خانواده مثل تمام روابط مهم زندگی تان شامل مجموعه ای از ارتباطات است.

با اعضای خانواده تان همان گونه رفتار کنید که با دوستانتان رفتار می کنید ، چنان که انگار بودن در کنار آنها انتخاب شما بوده است و بودن آن ها در کنار شما نیز انتخاب آن ها و به این ترتیب، مهم ترین قدم را برای داشتن خانواده ای شاد و موفق بردارید.

تحقیقات نشان داده است که عوامل برقراری روابط دوستانه و روابط خانوادگی مانند یکدیگرند. کسانی که به روابط نزدیک دوستانه علاقه مند هستند به آنها نشان می دهند که برای آنها ارزش قائل اند و از بودن کنار آنها لذت می برند. همچنین اگر بخواهند، می توانند استعداد خود را در برقراری روابط نزدیک نشان دهند.

2-      خانواده از شما آدمی جدید می سازد.

همه ما دارای شخصیت ، هویت و اسم هستیم . هنگام ازدواج یا هنگامی که صاحب فرزند می شویم چه اتفاقی برای این هویت می افتد؟ اگر می خواهید ازدواج و زندگی مشترک شاد و موفقی داشته باشید باید این هویت را تغییر دهید، البته نه به آن معنا که شما دیگر خودتان نیستید؛ بلکه باید بدانید و بپذیرید که خانواده شما جزیی از شماست.

مردانی که فرزندشان را جزیی از هویت خود می دانند برای پاسخ دادن به نیازهایشان آماده تر هستند و نسبت به فرزندانشان احساسات قوی تری دارند و به هیچ وجه، بی احساس و بی تفاوت نیستند.

3-      از نقاط کانونی و مهمتان نیرو بگیرید.

احساسات درهم و برهم، انسان ها را از پا در می آورد و خسته می کند. بسیاری از انسان ها به هیچ وجه نمی توانند تصمیم بگیرند که باید در چه جهتی حرکت کنند و به همین دلیل نمی توانند حتی یک قدم به جلو بردارند. یکی از بزرگترین قدرت ها و شادی های انسان در زندگی خانوادگی که خود را وقف آن می کند، همین احساسات مختلف است. اهدافتان و مسیری که تعقیب می کنید در جهت منافع خانواده ی شماست. با وجود آن که بسیاری این کار را محدودیت یا مانع ارزیابی می کننند، اما شما این قدرت را به شکل نقشه ای برای آینده و انگیزه ای برای آن ببینید.

والدینی که توجه خود را بر نقطه ای مثبت متمرکز می کنند در مقایسه با دیگران ، 55% بیشتر از زندگی لذت می برند.

4-      شانس برای بار دوم هم به شما رو خواهد کرد.

زندگی خانوادگی- هرشکلی که می خواهد داشته باشد-چیزی است که ما ساخته ایم.

زندگی خانوادگی می تواند متعارف یا ناتنی و یا هر نوع دیگری از زندگی خانوادگی باشد. شما هم می توانید در این فضا نقشی داشته باشید و مورد علاقه بودن در خانواده را احساس کنید چون شما ظرفیت و توانایی آن را دارید و همان طور که برای تشکیل خانواده به جز مقررات و قوانین شما، قوانین دیگری وجود ندارد، درباره اینکه چه زمانی صاحب یک خانواده ی پر از عشق و عاطفه خواهید شد نیز محدودیت زمانی وجود ندارد.

در تحقیقاتی که بر روی خانواده های ناتنی انجام شده مشخص گردیده است که تمام این افراد یک مرحله ی گذر خیلی دشوار داشته اند، اما بعد از این گذر، مثل خیلی از خانواده های معمولی بسیار موفق بوده اند و زندگی خانوادگی لذت بخشی دارند و احساس رضایت می کرده اند.

5-      برای خانواده تان محل و فضای مناسبی بیابید.

بخش بسیاری از زندگی خانوادگی شما در خانه یا در جاهایی نزدیک به آن خواهد گذشت. تجربیاتی که اعضای خانواده ی شما در این مکان ها کسب می کنند بر روی شما هم تاثیرات مهمی می گذارد. فضایی که در آن زندگی می کنید یا با تمام آنچه می خواهید برای خانواده تان انجام دهید همخوانی خواهد داشت یا به طور کامل با تفکرات شما در تضاد خواهد بود. سعی کنید در جایی زندگی کنید که تمام احتیاجات شما را برآورده کند.

افرادی که با همسایه های خود ارتباط خوبی دارند در مقایسه با دیگران، به میزان 25% بیشتر احساس رضایت و شادی می کنند.

6-      برای کمک به خانواده ابتدا خود را باور کنید.

انسان ها هر چقدر هم که برای زندگی خود تلاش کنند باز هم برخی ، نتایج مثبتی که این تلاش ها به همراه می آورد را باور دارند و برخی دیگر معتقدند که این تلاش ها هیچ نتیجه ای نخواهد داشت. سعی کنید نکات مثبت تلاش هایتان و جنبه های مثبت تاثیرات آن بر روی خانواده را ببینید. از آنجایی که زندگی خانوادگی یک امتحان نیست، پس نیازی نیست که با نگرانی به نتایج آن بیندیشید.

افرادی که اعتماد به نفس دارند، در زندگی آینده شان با هر نوع مشکلی که روبه رو شوند، در مقایسه با دیگران به میزان شصت و دو درصد از زندگی خود احساس رضایت ، امنیت ، اطمینان و شادی بیشتری خواهند داشت.

7-      موفقیت خانوادگی مان را خودمان خلق می کنیم.

بیشتر ما، چون تصور می کنیم که یاد گرفتن با یک معلم خوب خیلی ساده تر است، نسبت به تربیت فرزند هم دچار نگرانی هایی می شویم و مشکلات و سختی هایی را در خصوص تشکیل خانواده تجربه می کنیم . در واقع آنچه بیش از تجارب قبلی ما باعث شکل دادن زندگی فرزندان ماست، وابستگی ما به خانواده مان است. داشتن کودکی خوب و بی نقص ، باعث نمی شود که شما یک والد خوب و بی نقص باشید، همان گونه که داشتن کودکی بد ، نمی تواند باعث شود که فرد، والد بدی باشد.

8-      مهمتر از کار این است که انسان خود را وقف خانواده اش کند.

شاید یکی از دشوارترین تصمیماتی که والدین باید بگیرند ، تصمیمات شغلی باشد. آیا می توانیم در برابر کار بیرون از خانه دوام بیاوریم؟ اگر در خانه بمانم می توانم از خانواده ام مراقبت کنم؟ یا از عهده این کار برآیم؟ نفس عمیقی بکشید . تصمیم شما هر چه خواهد باشد زندگی فرزندانتان و کیفیت زندگی آنها به این تصمیم شما بستگی دارد. اینکه خودتان را با عشق و علاقه وقف خانواده کنید، از کار کردن یا نکردن شما مهم تر است.

تحقیق طولانی مدتی که بر روی کودکان انجام شده نشان داده است که احساس رضایت از زندگی، منظم و منضبط بودن و یا رفتارهای خلاف کودکان، به شاغل بودن یا شاغل نبودن والدین آنها ربطی ندارد.

9-      فرزندتان را هر روز بهتر از روز قبل خواهید شناخت.

بچه ها درباره اینکه چه کسی هستند و یا در برابر اتفاقات چه احساسی دارند سر نخ چندانی در اختیار ما قرار نمی دهند. بزرگترین سرنخ آنها خانواده هایشان هستند. نگرش و دید کودکان نسبت به ارتباطات خانوادگی بیش از هر چیزی درباره دنیای کودکان و نگاه آن ها نسبت به خودشان اطلاعاتی در اختیار شما قرار می دهد. خانواده باید به کودک نشان دهند که او را در هر شرایطی می پسندند.

بچه هایی که عشق، علاقه و حمایت خانواده را احساس می کنند در مقایسه با بچه هایی که مورد توجه معلمین خود هستند اما احساس، علاقه و حمایت والدین و خانواده را احساس نمی کنند، به میزان سی و هشت درصد نگرش مثبت تری نسبت به خود دارند.

10-  همیشه مثبت فکر کنید.

زمانی که روزهای پرتنش و پر استرسی را می گذرانید مثبت فکر کردن شما به تنهایی کافی نیست، بلکه باید تمام افراد خانواده باور داشته باشند که پایان و نتیجه کار خیلی خوب خواهد بود. البته به آن معنا نیست که همه چیز خوب پیش می رود یا در زندگی شما هیچ مشکلی وجود ندارد. به این معناست که تمرکز نکردن بر روی اتفاقات بد و سناریوهای ناخوشایند و به جای آن فکر کردن به اتفاقات خوب و آینده های روشن تنها و تنها وظیفه ی شما و بر عهده ی شماست.

حتی در دشوارترین شرایط زندگی اگر فرد به آینده مثبت نگاه کند قادر است به میزان شصت درصد استرس و تنش اعضای خانواده اش را کاهش دهد.

11-  بخشیدن خیلی بهتر از عذرخواهی کردن است.

در رابطه ای که بر پایه عشق و اعتماد باشد، فرزندانمان، هم خطاهای ما را می پذیرند و هم می بخشند. در روابطی که بر پایه های سالمی نداشته باشد، فرزندان را مقصر می دانند. کلید بخشیده شدن خطاها عذرخواهی یا بهانه جویی نیست، این کلیدی که درباره ی آن صحبت می کنیم همواره باید علاقه و محبت را به نمایش بگذارند و این موضوع را بیان کند که اشتباهات به دلیل عدم علاقه یا بی توجهی نیست.

12-  زندگی خانوادگی به ما روابط را می آموزد.

بسیاری از درس هایی که خانواده به ما می آموزد اهمیت دارند اما چندان درباره این موضوع صحبت نمی کنیم. با رفتار همراه با علاقه و احترام با دیگران به فرزندانمان می آموزیم که با کسانی که دوست دارند و همچنین در روابط اجتماعی آینده با سایر انسان ها چگونه رفتار کنند. زمانی که با خانواده بدرفتاری می کنید نمی توانید با این امید که آنها توجهی نشان نداده اند، پس، از این رفتار الگو برداری نخواهند کرد خوش بین باشید. از همان روز اول رفتار شما مانند گرفتن آیینه ای پیش روی آن هاست که تمام عمر مقابلشان قرار خواهد داشت.

میزان رضایت از روابط دوران مدرسه و دوستی های بین همکلاسی ها در کسانی که زندگی خانوادگی ای مکمل و پشتیبان این دوستی دارند، دو برابر بیش از سایرین است.

13-  به ترتیب تولد خیلی اهمیت ندهید.

آیا فرزند اول در مقایسه با فرزند میانی زندگی خیلی متفاوتی خواهد داشت؟ آیا زندگی کودک یک خانواده ی پر جمعیت با تنها فرزند یک خانواده متفاوت است؟

محققین دریافته اند که تفاوت های زمان زایمان ، خود را در تفاوت های شخصیتی نشان می دهد که ناشی از تفاوت رفتاری والدین و خواهران و برادران با یکدیگر است. اما در مهم ترین ویژگی های زندگی فردی، زایمان هیچ تاثیری ندارد.

14-  خوشبختی به دیدگاه شما بستگی دارد.

در هر خانواده ای بحث و دعواهایی اتفاق می افتد. کسانی که در زندگی خانوادگی احساس خوشبختی می کنن خانواده های بی عیب و نقصی ندارند ، بلکه آنها فقط بر روی چیزهایی که باعث خوشحالی آن ها می شود متمرکز شده اند. شما ممکن است هر روز چیزهای بسیاری برای عصبانی شدن یا احساس خوشبختی و رضایت کردن نسبت به خانواده ی خود بیابند. اگر زیبایی های اطرافتان را ببینید از ناراحتی ها و مشکلات اطرافتان رها خواهید شد.

انسان هایی که از زندگی خود و زندگی خانوادگشان احساس رضایت می کنند در مقایسه با کسانی که از زندگی خانوادگی خود احساس نارضایتی می کنند، دو برابر بیشتر متوجه زیبایی های زندگی هستند و به آن فکر می کنند.

15-  رسم و رسومات را فراموش نکنید.

همه ی ما برخی از عادات و رسم و رسومات پدران و پدربزرگ هایمان را در خاطراتمان مرور می کنیم، می خواهد بازدیدهای مرسوم مناسبت ها یا اعیاد باشد یا رسوماتی که از طرف پدربزرگ و مادربزرگ هایمان اجرا می شود. این رسوم و رسومات عاداتی قدیمی نیستند، بلکه اطلاعات پایه ای هستند که به بچه ها کمک می کنند هویت خود را بیابند و بازشناسند. متفاوت بودن نیازها یا معیار ارزش ها رسومات با بافت خانواده باعث می شود که برخی از آن ها نادیده گرفته شوند.

رسومات خانوادگی باعث تقویت و رشد اجتماعی بچه ها می شود و وابستگی های احساسی و خانوادگی را به میزان هفده درصد افزایش می دهد.

16-  شرایط تان را خود شما تعیین کنید.

شغل یا محل کاری که انتخاب کرده اید یا با شما هم خوانی دارد و یا ندارد. رابطه بین زندگی شغلی و زندگی خانوادگی شما هر چه باشد، رضایت شما از زندگی شغلی تان هیچ ربطی به خانواده تان ندارد.

زمانی که درباره انتخاب شغل تصمیم می گیرید، همراه با احتیاجات خانواده تان، این نکته را هم در نظر بگیرید که آیا خودتان هم آن را دوست دارید؟ زیرا نیازهای خانواده شما کاری را که دوست ندارید و آن را نمی خواهید، به کاری خوب تبدیل نخواهد کرد.

علاقه مندی انسان ها به شغلشان باعث می شود احساس کنند که رشته ی کار در دست آن هاست و صاحب کارشان آن ها را حمایت می کند و این احساسات مثبت، زندگی خانوادگی آن ها را به تمامی تحت تاثیر خود قرار می دهد.

17-  توجه نشان دادن، موضوعی شخصی است.

توجه نشان دادن به یک انسان ، به یاری او شتافتن، زمانی که او به شما نیاز دارد، چه آن فرد یک کودک باشد یا فردی بزرگسال ، در تمام این موارد، شما توان و قدرت خود را از پیوندی که بین شما وجود دارد می گیرید.

برای این که در توجهی که نشان می دهید موفق باشید و این که توجه تداوم داشته باشد باید این توجه بر پایه عشق و علاقه باشد. چون هیچ چیز مانند عشق و محبت مهم و ماندگار نیست.

رابطه بین کسی که مورد توجه قرار می گیرد و کسی که او را دوست دارد، به احساساتی چون احساس مسولیت و خوشبختی تبدیل تبدیل می شوند و بیش از دیگر عناصر خارجی مهم هستند.
دیوید نیون

ازدواج به شرط معنویت

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ

در نظام الهی و فرهنگ قرآنی، هدف اصلی از ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرب به ذات حق است. تردیدی نیست که از تنهایی به درآمدن، همسر و همراه شدن، خانواده مستقل تشکیل دادن، ارضای کشش های نفسانی و غرائز طبیعی و فرزند آوری از نتایج قهری ازدواج و بالطبع از مهمترین عوامل موثر درآرامش روان، اسایش فکر و جان و احساس رضایت مندی درونی است.

راهی برای تسکین

خالق حکیم و جان آفرین در کتاب حیات می فرماید: هو الذی خلقکم من نفس واحده و جعل منها زوجها لیسکن الیها..  او خدایی است که همه شما را از یک نفس واحد افرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد تا در کنار وی آرام گیرد و بیاساید. اعراف آیه 189)

استاد معظم آیت الله جوادی آملی در تفسیر این آیه شریفه می فرمایند: راز اصیل آفرینش غیر از گرایش غریزی و اطفای شهوت خواهد بود که خداوند از آن خبر می دهد.

 

بنابراین والاترین هدف ازدواج، بعنوان یک نیاز، برخوردار شدن از آرامش روان و آسودگی خاطری است که خود لازمه اعتلای وجود، شکفتن همه قابلیت، همگامی و همراهی در مسیر رشد و کمال و نیل به اخلاص و فلاح است و همه اندیشه ها و برداشت های دیگر در قلمرو ازدواج و تشکیل خانواده فروعی است بر این اصل. از این رو توجه به همین اصل بنیادی، یعنی آرامش بخشیدن و آرامش گرفتن زن و مرد می بایست در انتخاب همسر و ازدواج مدنظر قرار گیرد.

پرواضح است که رسیدن به ساحل آرام زندگی و بهرهمند شدن از سرچشمه آرامش روان، انتخاب همسری است همراه، همراهی است هم اندیشه، هم اندیشه ای است خداجو، خداجویی است حقیقت گو و صبور، و صبوری است که وجودآرامش بخشش آمیزه ای است از مهر و محبت، عطونت و منطق و استواری.

 

پس اولین و برترین معیار و نشانه برتری و سعادتمندی همسران احساسی است که از آرامش روان و شکوفایی وجود دارند. خانه ای که آرامشگاه است، مناسب ترین سکوی اعتلای وجود است و همسری که آرامش بخش است، مطلوب ترین همدل و همسفر راه. آرامش وخاطر و آسایش روان همسران زمانی به شایستگی فراهم می گردد که ارتباط متقابل ایشان بر پایه محبت و عطوفت و مهربانی و گذشت استوار باشد. به عبارت دیگر آرامش روان در سایه محبت حاصل می شود و لازمه تبلور و فراوانی رفتارهای محبت آمیز نیز برخور داری از آرامش روان و سکینه خاطر است.   

 

همچنین آیت الله جوادی املی در جایی دیگر چنین می فرمایند: منشا گرایش مرد به زن و آرمیدن مرد درسایه انس به زن ، همان مودت و رحمتی است که  خداوند بین آنها قرار داده، و این مودت الهی غیر از گرایش غریزه ی نر و ماده است که در حیوانات هم موجود است، اصالت در گرایش مرد به زن همان محبت الهی است.

امروزه ریشه بسیاری از اختلالات روانی و غالب بیماری های روان- تنی را می توان در اضطراب و ناآرامی روانی و تنش های عاطفی جستجو کرد. اختلال افسردگی که خود بزرگترین بیماری روانی قرن حاضر است، در پی نا ارامی و اضطراب و پریشانی حال پدیدار می گردد.

مرد و زن ، دو انسان مساوی در داشتن رغبت ها و آرزو ها می باشند، لذا بایستی به همسرت احترام بگذاری، همانگونه که از همسرت انتظار داری که به تو احترام بگذارد، همانگونه که در تو انگیزه و رغبتی وجود دارد در او نیز همان انگیزه و رغبت و جود دارد

به همسرت احترام بگذار و به اراده و تصمیمش ارزش بگذارو کوشش نکن که دیدگاهت را بر او تحمیل کنی، در اینصورت  او احساس کند تنها ابزاری در دست مرد جهت خوشگذرانی اوست.

کوشش نما که با همسرت در تمامی مسائل مشترک تفاهم داشته باشی و اگر نظر او را قبول نداری کوشش کن که او را قانع نمائی.

 

 

فرآوری: نوریه نوچمنی

بخش خانواده ایرانی تبیان

دامی به نام ازدواج!؟!؟

دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۳، ۱۲:۰۵ ب.ظ

اگر شما هم به جوان ها می گویید: ازدواج ، دامی است که از افتادن در آن باید اجتناب کرد. مشکل از ازدواج خودتان است ،لطفا تعمیم ندهید!

ازدواج

همگی ما با نیاز به وابستگی آفریده می شویم. این وابستگی در زمان کودکی آنقدر شدید است که ما حتّی بدون حضور مراقبی که نیازهای ما را برآورده سازد، از بین خواهیم رفت. هرچه بزرگتر می شویم ، گرچه این نیاز کاهش پیدا می کند، امّا هرگز از بین نمی رود.

در زمان بزرگسالی، برای ارضای این نیاز به دنبال ازدواج می رویم. ازدواجی که در آن نیاز "به مورد عشق واقع شدن" ، صمیمت، اعتماد متقابل و رهایی از استرس های روزمره را تجربه خواهیم کرد.

 

در تمامی فرهنگ ها و مذاهب، شکلی از ازدواج را می توان مشاهده کرد. گرچه تفاوتهایی بین آداب و رسوم ممکن است وجود داشته باشد، امّا همه آنها ازدواج را پیوندی مقدس می دانند.

 

 امّا از چه رو پیوندی این چنین مقدّس که باید منشأ آرامش زوجین باشد، تبدیل به رابطه ای می شود که نه تنها برای انسان آسایشی به همراه ندارد، بلکه موجب استرس و پریشانی او می شود. چرا رابطه ای که باید منشأ هیجانات و عواطف مثبت باشد، تبدیل به میدان نزاع زن و مرد می شود!  نزاعی که لطمات و آسیب های روحی بسیاری بر جای می گذارد.

مسلماً امکان چشیدن طعم شیرین لحظات خوش زندگی وجود دارد. امّا به دلیل تصورات غلط ما، نداشتن آگاهی و آموزش های لازم، نداشتن برخی از توانایی ها و مهارتها، این طور به نظر می رسد که ازدواج ، دامی است که از افتادن در آن باید اجتناب کرد. گاهی اوقات، آمار و ارقام غلطی که در زمینه افزایش طلاق ، اغراق گویی کرده اند و به وفور هم در رسانه ها ارائه می شوند، انسان را از رفتن به سوی ازدواج منصرف می کند.

امّا تنها چیزی که شما برای داشتن ازدواجی موفق بدان نیاز دارید، تغییر در الگوهای رفتاری، تغییر در سبک زندگی، یادگیری برخی از مهارتها ، نظیر : مهارتهای گوش دادن، حل تعارض، حل مسأله و کمی آگاهی در خصوص "نحوه بهتر زندگی کردن" است.

موضوعی که در بسیاری از روابط زناشویی به چشم می خورد و موجب می شود رابطه ای که باید منشأ آرامش و کاهش استرس و ابراز احساسات عاشقانه باشد، تبدیل به میدان جنگ شود، جنگی که مردان در آن سعی می کنند شایستگی خود را بر همسرشان به  اثبات برسانند، و با انکار نیازشان به وابستگی، خود را افرادی مستقل نشان دهند

آنچه که قصد داریم بدان بپردازیم، بررسی دو دیدگاه متفاوت مردان و زنان نسبت به هم می باشد؛  دیدگاهی که توجه فرد را از اصل مطلب دور می سازد و ذهن را دچار ابهام و تشویش می سازد.

مردان و زنان از جنبه های مختلف فیزیولوژیکی، روانی، و شخصیتی با هم متفاوتند. گام اساسی در داشتن یک پیوند زناشویی موفق، شناسایی این تفاوتها و پرداختن به آنهاست.

می دانیم که در جامعه ما بیشتر بر استقلال تأکید می شود و افراد وابسته، افرادی ضعیف قلمداد می شود.این موضوع مخصوصاً در خصوص مردان ، بیشتر صدق می کند. در الگوهای فکری بسیاری از مردان این نوع طرز فکر رسوخ کرده است که مشکلات فراوانی را برای رابطه زناشویی به وجود می آورد.

 

به این نکته توجه کنید:

مردان ، اضطرابِ ناهشیاری در رابطه با شایسته بودن دارند. هر جا که احساس کنند  شایستگی آنها زیر سوأال رفته، حالت دفاعی به خود می گیرند و با تمرکز بر نقاط ضعف طرف مقابل و تلاش برای سوء استفاده از آنها، سعی می کنند برتری و شایستگی خود را به اثبات برسند، موضوعی که در بسیاری از روابط زناشویی به چشم می خورد و موجب می شود رابطه ای که باید منشأ آرامش و کاهش استرس و ابراز احساسات عاشقانه باشد، تبدیل به میدان جنگ شود، جنگی که مردان در آن سعی می کنند شایستگی خود را بر همسرشان به  اثبات برسانند، و با انکار نیازشان به وابستگی، خود را افرادی مستقل نشان دهند.

ازدواج

این نکته هم خیلی مهم است:

امّا این الگوهای غیر کارکردی ناهشیار ، مختص مردان نیست. زنان نیز ناهشیارانه الگوهای غلطی را در ذهن خود حفظ می کنند و با آوردن آن به رابطه زناشویی موجب اختلال در رابطه می شوند.

زنان ، ناهشیارانه نگران این هستند که مبادا مطلوب به نظر نرسند و مورد عشق و محبت قرار نگیرند. آنها درمحاوراتشان به جای اینکه بیشتر بر محتوای مکالمه تمرکز کنند، بر تن صدا، حالات چهره و به طور کلی فرآیند مکالمه توجه می کنند. هر علامت قرمزی را تهدیدی برای مطلوبیت خود تصور می کنند و به آن واکنش نشان می دهند. آنها دائماً نگرانند که آیا واقعاً حرفهای من شنیده شده است؟ آیا این فرد واقعاً مرا از ته دل دوست دارد؟ آیا من واقعاً برای او اهمیت دارم؟ آیا واقعاً می توانم به او اعتماد کنم و درباره امور محرمانه خود با او صحبت کنم؟

این الگوها به بخشهای مختلف رابطه زناشویی رسوخ می کند و موجب آسیب دیدگی آن می شود.

 

درک این الگوها و برنامه ریزی برای فائق آمدن بر این احساسات ناهشیار ، کمک می کند تا ارتباط بهتری با همسرتان داشته باشید. هر چند که ممکن است این کار نیاز به کمی اراده، تلاش و تعهد داشته باشد، امّا هرچه باشد، به زحمتش می ارزد و نتیجه کار آنقدر بزرگ است که ارزش هر گونه تلاشی را دارد.

 

سرور حاجی سعید

بخش خانواده ایرانی تبیان